یه شعر فوق العاده زیبا از مورچه کوچولوی عزیزم :
شب لخت بی ستاره
شب ابری زمستان
شب سایه های تنها
و ترانه های باران
من و این مداد کوچک
ونوشته های خیسم
من ونامه ی بلندی
که به ابر می نویسم
و کتاب خاطراتم
پر ابرهست و باران
وخزان من بهار است
و بهار من زمستان
وچقدر دوست دارم
که به آسمان بخندم
وبه ابرهای کوچک
همه عمردل ببندم
من وآسمان و چشمی
که ستاره ای ندارد
و به ابر می نویسم
که تمام شب ببارد...
مورچه ی عزیز ازت ممنونم خیلی زیاد...