دوستان در مورد وبلاگ خدمتتون عرض کنم که میدونم میشه به جای رنگ
خاکستری و مشکی از رنگ های روشنتر و شادتر استفاده کرد، میدونم میشه از
رنگ عشق از رنگ دوستی ،از رنگ آرامش و از رنگ های به ظاهر
زیبای دیگه استفاده کرد ،ولی من نمیخوام ،نمیخوام تظاهر به عاشق بودن ،تظاهر
به آرامش ،تظاهر به شادی کنم.
تو دنیایی که هیچ چیز ارزانتر از اخلاق و وجدان وغیرت و شرف و انسانیت
نیست، در جامعه ای که در بازارسیاه آدمها همه چیز حتی دلهای انسانی رو به یک
پول سیاه میفروشن دلیلی برای شاد بودن نیست.وقتی که راحتترین و آسانترین کار
بین این ملت عاشق شدنه وقتی که با کوچکترین تلنگر که به احساسمون وارد میشه
اسم خودمون رو میزاریم عاشق ، من نمیخوام و نمیتونم عاشق باشم . وقتی میبینم
ارزش و شخصیت هر شخص درنظر این ملت در ظاهرشون خلاصه میشه دوست
ندارم با ارزش باشم. میدونم عکس های مختلف و مناسب با مطالب باعث زیبایی
وبلاگ میشه میدونم خیلی ها چنین قالب هایی رونمی پسندن میدونم بعضی ها با
دیدین این رنگها دلشون میگیره ولی از رنگهای دیگه وحشت ویا شاید نفرت دارم.
از هزار رنگی میگریزم تا وقتی...
چرا تظاهر کنیم؟
پای دل هرکی میشینم حرف از دلتنگی، تنهایی ، خستگی وهزارتا درد وغم
دیگست.
به هر وبلاگی سر میزنم حدیث تنهایی ها و دلتنگی ها ،دوری ها و جدایی هاست.
احوال هرکی رو میپرسم گلایه از اقبال بد ونارضایتی از روزگار...
نمیدونم چیکار میشه کرد ولی خوب میدونم منشا همه اینها از کجاست خوب میدونم
چرا باید حرفی از شادی نباشه خوب میدونم چرا باید همه جا حدیث دلتنگی باشه...
آری باورم کنید...میبینم و می دانم...دلم میخواهد کاری بکنم.دلم میخواهدآتشی ،
چراغی یا شمعی روشن کنم ،تا شاید ذره ای از تاریکی آهنین دلهای این روزگاررا
کم کنم.
اما با کدامین امید؟
هربار شمعی افروختم با قطره بارانی خاموش شد.
هربار فریادی بر آوردم در پس نجوایی ساکت شد.
هربار دلی برانگیختم درنهان یک هوس مخفی ماند.
امیدی نیست به موجودی که وجودش همه تردید است ودرونش همه ترس!
تا وقتی فرار از واقعیت ، تا وقتی که وحشت از خویش بر تاروپود وجودمان
حکمفرماست امیدی به رهایی وپرواز نیست...
به امید آن روز، حق نگهدارتان.
وبلاگ بسیار زیبایی دارید.
اگر موافقید تبادل لینک کنیم.
عزیزم این نظر لطف شماست.ای کاش مطالب رو هم میخوندید و نظر میدادید.
چشم در اولین فرست لینک شما رو میزارم در وبلاگم.
همچنان زیبا و پرمحتوا.
منتظرمطالب بعدی هستم.
عزیزم همیشه هم اینطور نیست.
استثنا زیاده!!!ولی در کل حق با شماست.
موفق باشید.
سلام...خوبی؟
همه ی رنگها زیباست حتی سیاه حتی خاکستری......همین بودن یعنی هنوز امیدوار بودن.....درسته بدی بیداد می کنه ولی اصل اینه که بین این بدیها خوب بمونیم....خوبی هم هست ...انسان باید پویا باشه این یعنی زندگی
ممنون که تشریف آوردید .
عزیزم منم اینها رو قبول دارم یعنی کسی نمیتونه واقعیت رو
انکار کنه ولی....
منم با سمیرا موافقم.
بهتر یکم تجدید نظر کنی. منو که میشناسی؟
برای بهتر شدن باید نه تظاهر به شادی که تمایل به شادی داشت ...تمایل سعی فراهم می کند و سعی محصول ...مخصول تمایل به شادی جز شادی نیست ...پس اگه رنگ بلاگت از اندو هی که داری زنگ می گیره رنگ بلاگتو عوض کن ...اما اگه دوسش داری بذار همین بمونه و ازش لذت ببر...چون موضوع مهم لذت بردنه از همه چیرای خوب.
عزیز دلم تمایل به شادی در رگهای هر انسانی جاری هست.
من نگفتم تمایل به شادی ندارم.
ولی در چنین اوضائی کسی که شاد باشه ...
در ضمن من به این رنگها عشق می ورزم.
alireza salam khobi chetori midonam mesle hamishe man dir residam sharmandeh
rasti in jonevare chie inja asabe adamo khord mikone vali dar kol dastet dard nakoen faghat ye moshkeli hast onham inke man nemitonam matnhaie ro ke neveshti bekhonam hamash alamate soale harkari ham ke mikonam nemishe vali mohem nist
movazebekhodet bash felan khodafez
papar
خیلی خوبه اگه همین طور تلاش کنی احتمالا وبلگت بازدید زیادی پیدا کنه
موفق باشی!!!
فقط سعی کن قلمی استوار داشته باشی.
رویای آتش
ye dafe mesle ye gol rafti to daste khazon , seilebaron oo tagarg miomad az asemon , bordamet to golkhone ke narize ro saret k eye vaght khis nashe balo paret , nashkani zire tagarg narize az to ye barg man tamame gheseham gheseie tost age ghamgine on az ghosseie tost!
papar
age to begi range asheghi siahe man migam bazham
ghashange
alireza kojaie pesar khabari azat nist
papare fozol
دوست عزیز نمی خوام بگم خودم نیستم. اما اگه خوشبین باشیم شادی ها هم خیلی زیادن